دانلود و معرفی کتاب بیمار خاموش | رمان ترسناک فارسی PDF
معرفی و دانلود کتاب بیمار خاموش
درباره کتاب بیمار خاموش:
آلیسیا برنسون زنی زیبا، ثروتمند، نقاشی هنرمند، باهوش و با استعداد است و با همسرش، گابریل یک عکاس مشهور صنعت مد، در یکی از خانههای زیبای لندن زندگی میکند. آلیسیا به معنای واقعی زن کاملی است و زندگی به ظاهر بیعیب و نقصی دارد اما در یکی از گرمترین شبهای تابستان صدای چند گلوله از خانه آنها شنیده میشود و هنگامی که پلیس به خانه آنها میرود، جسد گابریل را در حالی که به صندلی بسته شده و چند گلوله به صورتش شکلیک شده مییابد، در طرف دیگر آلیسیا با لباس سفیدی بر تن و چند شکاف عمیق بر مچ دستهایش حضور دارد و خون زیادی هم از دست داده است. افسران پلیس آلیسیا را به بیمارستان منتقل میکنند. آلیسیا بعد از اینکه نجات مییابد دیگر به حرف نمیآید در مورد قتل همسرش و آنچه بین آنها گذشته است با کسی سخن نمیگوید. تئو فابر روان درمانگر جنایی تلاش میکند آلیسیا به حرف بیاورد اما ناموفق است.
سکوت آلیسیا تا پایان کتاب باعث میشود داستان سمت و سویی معمایی و رازآلود پیدا کند و از یک تراژدی معمولی به داستانی معمایی و هیجانانگیز تبدیل شود. الکس مایکلیدیس آن بُعد از جنبه روان آدمی را به نمایش میگذارد که در آن احساسات ناگفتهاش را سرکوب میکند و سکوت همیشگی را انتخاب میکند. این احساست سرکوب شده طبق نظریات فروید هیچگاه از بین نمیروند بلکه برای مدتی دفن میشوند و روزی از نو شکوفا میشوند.
کتاب بیمار خاموش (The Silent Patient) پنچ بخش اصلی دارد. بخشهایی از داستان توسط تئو فابر روایت میشود و بخشهایی دیگر در قالب خاطراتی بیان میشود که آلیسیا برنسون آنها را در دفترش نوشته است.
خلاصه کتاب بیمار خاموش
داستان بیمار خاموش درباره زنی هنرمند است که به خاطر بیماری روانی، همسرش را میکشد.
آلیسیا برنسون نقاش در یک روز گرم تابستانی، همسرش گابریل، عکاس مد و فشن را در خانه با سیم به صندلی میبندد و با اسلحه چندبار به سر و صورت او شلیک میکند. ماموران او را در حالی پیدا میکنند که با لباسی سفید و حالتی بهتزده بالای سر جنازه ایستاده، چاقویی کنار پایش افتاده و رگ دست خودش را هم زده است.
آلیسیا دستگیر و به بیمارستان فرستاده میشود. در بازجوییهای پلیس، آلیسیا هیچ حرفی نمیزند. او تا انتهای داستان خاموش میماند و سکوت او داستان را از یک تراژدی معمولی به چیزی فراتر، به یک راز و معما تبدیل میکند.
در بیمار خاموش نویسنده روی بخشی از روان انسانی انگشت گذاشته است که احساسات بیان نشدهاش را در آن مدفون میکند. احساساتی که به قول فروید هیچ وقت از بین نمیروند. فقط به شکل زنده مدفون میشوند و یک روز به شیوهای زشتتر سر برمیآورند.
داستان بیمار خاموش در پنج بخش و از زبان تئو، رواندرمانگر دادگاه و آلیسیا، البته دفتر خاطرات او، روایت میشود و هر چه پیش میرود خواننده را بیشتر درگیر پیچیدگیهای خود میکند.
خواندن بیمار خاموش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمانهای تریلر، معمایی و جنایی حتما این داستان رازآلود را بخوانند.
درباره الکس مایکلیدیس
الکس مایکلیدیس سال ۱۹۷۷ در قبرس از پدری قبرسی-یونانی و مادری انگلیسی به دنیا آمد. او در دانشگاه کمبریج ادبیات انگلیسی خواند و از موسسه فیلم آمریکا در لسآنجلس، لیسانس فیلمنامهنویسی گرفت. مایکلیدیس در سالهای ۲۰۱۳و ۲۰۱۸ دو فیلمنامه سینمایی نوشت و خیلی زود جایگاهش به عنوان فیلمنامهنویس تثبیت شد. اما سال ۲۰۱۹ به نوشتن رمان روی آورد و نامش سر زبانها افتاد.
بیمار خاموش اولین رمان مایکلیدیس است که به دلیل موفقیت شگفتش باعث شده در توصیف او، به جای فیلمنامهنویس، بیشتر از عبارت داستاننویس استفاده شود.
بیمار خاموش بلافاصله بعد از انتشار در اوایل سال ۲۰۱۹، در صدر پرفروشهای نیویورکتایمز و سایر فهرستها و سایتهای معتبر قرار گرفت و مدت زیادی در این فهرست باقی ماند.
در بخشی از کتاب بیمار خاموش میخوانیم:
از گراو خارج شدم و سیگاری روشن کردم. صدای مردی را شنیدم که مرا صدا میکرد. سرم را بالا آوردم، انتظار داشتم ژان فلیکس باشد. اما او نبود.
مکس برنسون بود. از ماشین پیاده شد و بهسمت من آمد.
فریاد زد: «چه گندی بالا آمده؟ چی شده؟» صورتش سرخ شده بود و خشم آن را از ریخت انداخته بود. «تازه با من تماس گرفتند و خبر آلیسیا را دادند. چی به سرش آمده؟»
من یک قدم پس کشیدم. «فکر میکنم باید یه کم آرام باشید، آقای برنسون».
«آرام باشم؟ زن برادر من، توی یه کمای لعنتی آنجا خوابیده... بهخاطر سهلانگاری تو_».
مکس دستش را محکم مشت کرد. آن را بالا آورد. فکر کردم میخواهد با مشت به صورتم بکوبد.
اما تانیا جلوی او را گرفت. با شتاب به سمتش آمد، به همان میزان که مکس عصبانی بود او هم بود _ اما نه از دست من، بلکه از دست مکس. «بس کن مکس. محض رضای خدا. همه چی بهقدر کافی بد نیست؟ این تقصیر تئو نیست» .
مکس او را نادیده گرفت و رو به من کرد. چشمانش وحشی بودند.
فریاد زد: «آلیسیا تحت مراقبت تو بود. چطور گذاشتی این اتفاق بیفته؟ چطور؟»
جملاتی از کتاب بیمار خاموش
تئو رفت. تنها هستم. با نهایت سرعت این را مینویسم. زیاد وقت ندارم. در حالیکه هنوز جان دارم، باید این را بنویسم.
ابتدا فکر میکردم که دیوانهام. برایم آسانتر بود که فکر کنم دیوانهام، تا باور کنم که حقیقت این است. اما من دیوانه نیستم. نیستم.
نخستین بار که او را در اتاق درمان دیدم، مطمئن نبودم. چیز آشنایی در او دیدم، اما متفاوت... چشمانش را شناختم. نه از روی رنگش، از روی شکلش. از روی بوی سیگار و ژل پس از اصلاحش، طرز حرف زدنش، ریتم صحبت کردنش. اما نه از روی لحن صدایش که کمی فرق داشت. به همین دلیل مطمئن نبودم. اما دفعهٔ بعد که همدیگر را دیدیم، فهمیدم خودش است. کلماتی را گفت که دقیقاً در خانه گفته بود. آن کلمات مدام در خاطراتم زبانه میکشید:
«میخواهم به تو کمک کنم... میخواهم کمکت کنم تا همه چیز را عیان ببینی.»
همینکه این را شنیدم، چیزی در سرم جرقه زد و پازل ذهنیام کامل شد.
خودش بود.
چیزی در من زنده شد. نوعی غریزهٔ حیوانی وحشی. میخواستم او را بکشم. بکشم یا کشته شوم.
خرید و دانلود کتاب بیمار خاموش
کسانی که به رمانهای معمایی، جنایی و هیجانانگیز با داستانهای پیچیده و جنایی علاقه دارند، از خواندن این رمان لذت خواهند برد، در ادامه می توانید این رمان را با تخفیف ویژه دریافت کنید. بخوانید و به دوستان خود هدیه دهید.

- کد محصول: 80
- مبلغ بدون تخفیف: 30,000 تومان
- تخفیف: 45 درصد
- مبلغ قابل پرداخت: 16,500 تومان
- تعداد فایل پیوست شده: 1 مورد
- تاریخ ایجاد: 1401/11/26 - 07:59:05
- آخرین ویرایش: 1401/11/27 - 22:46:00
- اشتراکگذاری محصول:
- وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
